| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
گوشی رو روی قفسه ی سینه ی بیمار گذاشتم و به صدای منظم قلبش گوش دادم.
نگاهم همزمان به پرونده ش بود.
…:خانم دکتر،حالش چه طوره؟
-: همه چی خوبه، خدارو شکر وضعیت بحرانی رو پشت سر گذاشته.
به زودی به هوش میاد.
… : خدا خیرتون بده. همش رو مدیون شماییم.
لبخندی به نشونه احترام زدم و از اتاق اومدم بیرون.
می خواستم برم طرف پاویون که صدای جیغ و داد متوقفم کرد. . .
خلاصه داستان:
حاج احمد کیانمهر از آدم های معتبر و ثروتمند تهران قدیم بوده است…
مردی که حتی پس از مرگش هم هنوز نامش بر روی زبان هاست و اکنون فرزندان و نوه هایش اعتبارش را بر دوش می کشند. حاج احمد پیش از مرگش وصیت هایی داشته که اکنون فرزندان و نوه هایش موظف به عمل کردن به آنها هستند. اما نوه های حاج احمد با ماجرا های عاشقانه ای که برایشان پیش می آید نه تنها آنها بلکه حتی فرزندان حاج احمد هم نا خواسته به هیچ یک از وصیت ها عمل نمی کنند….
ماجرای رمان در دهه ی هشتاد شروع می شود و در دهه ی نود به پایان می رسد..
"کتاب رمان عاشقانه بی تردید تقدیم علاقمندان می شود"
این رمان زیبا را در ادامه مطلب دانلود کنید. . .